پیروزی آنتونیو کاست در انتخابات ریاستجمهوری شیلی قطعه دیگری از پازل گردش به راست در جهان را تکمیل کرد. شیلی قرار بود مطابق پیشگویی رئیسجمهور پیشین این کشور، قبر نئولیبرالیسم باشد؛ اما اکنون شاهد به قدرت رسیدن راستگرایان است. این پیروزی بر داخل و خارج مرزهای شیلی اثر خواهد گذاشت.
در سایه عدمکفایت بیمه پایه در پوشش هزینههای درمانی، برخورداری از بیمه تکمیلی اهمیتی دوچندان یافته است. با این حال، اختلاف گاه و بیگاه تامیناجتماعی با شرکت تامینکننده پوشش تکمیلی بازنشستگان باعث شده است رفاه و سلامت این جمعیت چندمیلیون نفری تحتالشعاع قرار بگیرد و آنها را نگران کند.
در سالهای اخیر، روند تحولات خاورمیانه با سرعتی چشمگیر در حال دگرگونی است. کشورهایی که زمانی درگیر منازعات طولانی و بیپایان بودند، اکنون در حال بازتعریف منافع ملی خود در قالب همکاریهای اقتصادی، انرژی و فناوری هستند.
در معادلات منطقهای، ایران در جایگاهی پارادوکسیکال ایستاده است؛ کشوری با بیشترین هزینههای ژئوپلیتیک و کمترین بازده ژئواقتصادی. در زمان بحران و جنگ، ایران بهعنوان قدرت اصلیِ تامینکننده ثبات و امنیت، بار سنگین هزینهها را بر دوش میکشد؛ اما در زمان تقسیم منافع، کشورهای پیرامونی نظیر ترکیه، قطر و عربستان سعودی در صف نخست بهرهبرداران قرار میگیرند. این الگوی معیوب، از ضعف در طراحی «بازی منطقهای» و مشکل در ترجمه قدرت سخت به سود اقتصادی و نفوذ نرم ناشی میشود.
ایران، با تاریخ و تمدنی چندهزارساله و موقعیت ژئوپلیتیک ممتاز - که از آن به چهارراه جهان تعبیر میشود - یکی از بازیگران اصلی و تعیینکننده منطقه و جهان به شمار میرود. فلات ایران از دیرباز گذرگاه شرق و غرب عالم بود و به مدت سدهها کاروانهای تجاری از طریق جاده ابریشم از ایران عبور میکردند.
برای پاسخ به این پرسش که چرا ایران در بازی منطقهای شریک نیست، باید دیدمان را به مساله تغییر داده و پرسش را به یک مرحله عقبتر ببریم؛ چرا ایران تنها مانده است؟ علت اینکه ایران در بازی منطقهای شریک نیست در تنها ماندن است.
درک جایگاه امروز ایران در چشمانداز متحول منطقهای که در آن ائتلافهای جدیدی مبتنی بر توسعه اقتصادی و جذب سرمایه در حال شکلگیری است، نیازمند نگاهی فراتر از رخدادهای روزمره است. پرسش اصلی این است که چرا با وجود مزیتهای ژئوپلیتیک و تمدنی، انطباق با این نظم نوین اقتصادی با دشواری مواجه است. برای پاسخ، میتوان از یک مفهوم کلیدی در علوم سیاسی و اقتصاد نهادگرا بهره برد: «نظریه وابستگی به مسیر» (Path Dependency).