چگونه رفع یک باگ،تولیدکنندگان فارسیزبان را از چرخه جهانی خارج کرد؛
برنده و بازنده بازی یوتیوب

یوتیوب در پایان سال ۲۰۲۵ با تغییرات اساسی در الگوریتم درآمدزایی، تمرکز خود را بر «اصالت محتوا، کیفیت ترافیک و موقعیت جغرافیایی مخاطب» گذاشته و محتوای تکراری، ماشینی یا کمارزش تبلیغاتی را عملا از چرخه درآمد حذف کرده است. هر چند این تغییر که بازتعریف اقتصاد یوتیوب محسوب میشود، برای تولیدکنندگان فارسیزبان پیامدهای شدیدتری داشته؛ اما نمیتوان فواید آن را در کاهش سوءاستفاده و تخلفات قانونی، تشویق به نوآوری و خلاقیت تولیدکنندگان، حفظ اعتبار پلتفرم و اعتماد به الگوریتمها، بهبود ارزش تبلیغاتی و درآمد تبلیغدهندگان و ارتقای کیفیت محتوا و تجربه کاربری انکار کرد.
متمرکز بر اصالت و خلاقیت
در یک هفته اخیر، اخباری از تغییرات مهم در الگوریتمهای درآمدزایی از طریق تولید محتوا در یوتیوب منتشر شد که برخی از تولیدکنندگان محتوا بهخصوص ایرانیها را نگران کرد. از این جهت که بخش بزرگی از بازدیدهای فارسی، حتی واقعی، به دلیل تشخیص دقیقتر IP، استفاده از VPN و محدودیتهای ناشی از تحریم، کمارزش یا بدون درآمد محاسبه میشوند. این موضوع منجر به سقوط شدید درآمد کانالهای فارسی میشود؛ تا جایی که RPM میانگین از حدود ۳–۸ دلار به 0.2–۱ دلار کاهش یافته و گزارشهایی از افت درآمد تا ۸۰ درصد منتشر شده است.
این وضعیت تنها به فیلترینگ مربوط نمیشود و در کنار آن حاصل تحریمها، تشخیص دقیق موقعیت کاربران و اولویت تبلیغدهندگان به بازارهای با قدرت خرید بالا هم میشود. حتی رفع فیلتر نیز مشکل را حل نمیکند، زیرا ایران در فهرست کشورهای پشتیبانیشده برای Monetization نیست و بازدیدهای ایرانی عملا درآمدی ندارند. این محدودیت، تولیدکنندگان داخل و خارج کشور را در صورت داشتن مخاطب ایرانی تحت تاثیر قرار میدهد. کیفیت پایین و هزینه بالای اینترنت نیز مانع مصرف محتوای بلند در ایران میشود.
البته، تاثیر این تغییرات برای همه یکسان نیست؛ کانالهای حرفهای با تیم، برند و مخاطب وفادار بهتر دوام میآورند و به مدلهای جایگزین مانند اسپانسری، فروش محصول و فعالیتهای جانبی متکی میشوند. در مجموع، یوتیوب فارسی همچنان فعال است، اما دیگر منبع مطمئن درآمد مستقیم نیست؛ بحرانی که ضعفهای زیرساختی، تحریمها و وابستگی به پلتفرمهای خارجی را در اکوسیستم محتوای ایران آشکار میکند. با این حال، نکته مغفول مانده درباره این تغییرات در یوتیوب کنترل محتواهای جعلی است. یکی از فواید آن که پیش از این یوتیوب در این خصوص اقدام کرد، تعطیلی کانالهای پرمخاطبی مانند
Screen Culture و KH Studio است که با استفاده از هوش مصنوعی تریلرهای جعلی فیلم تولید میکردند. کانالهایی با بیش از دو میلیون مشترک و بیش از یک میلیارد بازدید، بهسادگی از دسترس خارج شدند؛ اتفاقی که پیام روشنی برای کل اکوسیستم تولید محتوا داشت: دوران تولید انبوه محتوای کمارزش، حتی اگر میلیونها بازدید بگیرد، رو به پایان است.
یوتیوب در سال ۲۰۲۵ اصطلاح «محتوای تکراری » را عملا کنار گذاشت و آن را با مفهوم گستردهتر «محتوای جعلی» جایگزین کرد. این تغییر واژگانی ساده نیست؛ بلکه نشاندهنده نگاه جدید پلتفرم به مساله ارزش محتواست. محتوای غیراصیل، لزوما کپی مستقیم نیست، بلکه شامل ویدئوهایی میشود که بهصورت تولید انبوه و کارخانهای ساخته شدهاند، ارزش افزوده انسانی ندارند، صرفا با هدف بازیدادن الگوریتم منتشر میشوند و یا مخاطب را با تیتر و ظاهر گمراه میکنند.
تریلرهای جعلی ساختهشده با هوش مصنوعی دقیقا در همین دسته قرار میگیرند. ترکیب فوتیج رسمی، تصاویر تولیدشده با هوش مصنوعی و تیترهایی شبیه «Official Trailer» باعث میشد بسیاری از کاربران تصور کنند با محتوای رسمی استودیوها مواجهاند. یوتیوب این رفتار را مصداق مخدوشکردن اعتماد کاربر و نقض سیاستهای هرزنامه و دادههای گمراهکننده دانست.
نکته کلیدی اینجاست که یوتیوب رسما اعلام کرده با هوش مصنوعی مخالف نیست. حتی ابزارهای هوش مصنوعی اختصاصی خود یوتیوب مانند دوبله صفحهای یا دستی و دوبله خودکار در حال توسعه و ترویج هستند. آنچه هدف برخورد است، پدیدهای است که در ادبیات غیررسمی به آن محتوای بیکیفیت تولید شده توسط هوش مصنوعی گفته میشود. محتوای ارزان، تکراری، کمعمق و بیهویت که تنها با اتکا به سرعت و مقیاس هوش مصنوعی تولید میشود. کانالهایی که صرفا اسلایدشو، تصاویر آماده، صدای مصنوعی و متن تولیدشده با هوش مصنوعی را بدون تحلیل، روایت یا دیدگاه انسانی منتشر میکنند، اکنون در بالاترین سطح ریسک قرار دارند؛ حتی اگر بازدید میلیونی بگیرند.
کدام محتواها حذف میشوند؟
براساس اجرای سیاستهای جدید، چند نوع محتوا بیش از دیگران در معرض دیمونتایز یا حذف هستند. تریلرهای جعلی فیلم و سریال با هوش مصنوعی، ویدئوهای «Top10» ماشینی با قالب تکراری، کانالهای چندزبانه که یک محتوا را با ترجمه ماشینی در دهها نسخه منتشر میکنند، استفاده از چهره یا صدای جعلی افراد واقعی بدون افشای هوش مصنوعی، بارگذاری مجدد محتوا با تغییرات جزئی(کراپ، تغییر رنگ، موزیک) از جمله نمونههایی هستند که بیشتر در معرض حذف در یوتیوب قرار خواهند گرفت. یوتیوب این نوع محتوا را نه «خلاقیت»، بلکه سوءاستفاده از زیرساخت توزیع تلقی میکند. دلیل سختگیری در خصوص این محتواها هم در سه عامل کلیدی است: اعتماد کاربران، فشار تبلیغدهندگان و مقیاسپذیری محتوای بیکیفیت تولید شده توسط هوش مصنوعی. محتوای جعلی، بهویژه در حوزه فیلم و اخبار، باعث فرسایش اعتماد مخاطب میشود؛ چیزی که برای یوتیوب هزینه بلندمدت دارد.
از سوی دیگر، برندها تمایلی ندارند تبلیغاتشان کنار محتوای فریبدهنده یا کمارزش نمایش داده شود. کاهش کیفیت محتوا مستقیما درآمد یوتیوب را تهدید میکند. برخلاف اسپم سنتی، محتوای هوش مصنوعی میتواند با سرعتی بسیار بالا و در مقیاس عظیم تولید شود. اگر کنترل نشود، کل اکوسیستم را اشباع میکند. در مقابل، سیاستهای جدید یوتیوب فرصت بزرگی برای برخی از محتواها ایجاد کرده است. ویدئوهای تحلیلی، آموزش عمیق و تخصصی، نقد فیلم، بازی و تکنولوژی، کانالهای مبتنی بر برند شخصی، استفاده شفاف و خلاقانه از هوش مصنوعی بهعنوان ابزار کمکی از جمله این موارد است.
پیامدها برای تولیدکنندگان فارسیزبان
هر چند تصمیم اخیر یوتیوب در راستای مقابله با محتواهای جعلی و تمرکز بر محتواهای خلاق و اصیل است، اما این موضوع یوتیوبرهای فارسیزبان را با چالشهای بیشتری نسبت به قبل مواجه کرده است: تحریم، فیلترینگ، تشخیص IP و افت شدید درآمد. اما سیاست جدید یوتیوب یک پیام روشن دارد و آن هم این است که اگر قرار است درآمدی باقی بماند، باید از مسیر اصالت، تحلیل و ارزش واقعی عبور کند.مدلهایی که پیشتر با تولید انبوه ویدئوهای ساده درآمد ایجاد میکردند، دیگر پایدار نیستند. در عوض، حتی کانالهای کوچک اما هویتمند میتوانند با اسپانسری، برندینگ و محتوای عمیق دوام بیاورند.
در این میان، ممکن است که برخی تولیدکنندگان محتوای فارسیزبان استفاده از نسخه پریمیوم یوتیوب را پیشنهاد بدهند و یا خواستار رفع فیلتر این پلتفرم در ایران و در مواردی مهاجرت به پلتفرمهای داخلی شوند. این در حالی است که این گزینهها هیچکدام راه میانبری نخواهند بود؛ زیرا مساله اصلی تولیدکنندگان فارسیزبان بهخصوص ایرانیها در عدم تعاملات بینالمللی و تحریم کشورشان در اقتصاد جهانی محتواست. از سوی دیگر، یکی از برداشتهای نادرست درباره یوتیوب پریمیوم این است که کاربران با فعال بودن اشتراک، تبلیغات را نمیبینند و درآمد حاصل از آن بهطور کامل به خالقان محتوا میرسد.
واقعیت این است که یوتیوب بخشی از درآمد اشتراک پریمیوم را بر اساس سهم مشاهده (Watch Time) بین تولیدکنندگان محتوا تقسیم میکند، نه به همان شیوه تبلیغات معمول. برداشت نادرست دیگر این است که اگر تعداد زیادی از مخاطبان پریمیوم ویدئوها را ببینند، درآمد تولیدکننده تضمین میشود. در حقیقت، وقتی مخاطب پریمیوم محتوا را تماشا میکند، سهم درآمد از تبلیغات حذف نمیشود، بلکه تولیدکننده بخشی از مبلغ اشتراک پریمیوم را دریافت میکند. این مبلغ معمولا کمتر از درآمد مستقیم تبلیغات است و نمیتواند جایگزین کامل درآمد تبلیغاتی شود. همچنین، یوتیوب در گزارشها و توضیحات رسمی خود تاکید کرده که استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی برای بهبود روایت و ایجاد ارزش برای بیننده همچنان مجاز است و ارتباط مستقیمی با درآمدزایی پریمیوم ندارد.
علاوه بر این، رفع فیلتر یوتیوب برای بسیاری از تولیدکنندگان محتوا بهنظر یک «راه نجات» میآید، زیرا مشکل استفاده گسترده از VPN و تشخیص IP تا حدی کاهش مییابد. اما این اقدام بهتنهایی مشکل درآمدزایی را حل نمیکند. به این دلیل که تحریمها همچنان پابرجا هستند، تمرکز یوتیوب بر ارزش اقتصادی مخاطب است و رفع فیلتر به معنای بهبود زیرساختها نیست.
از طرف دیگر، به نظر میرسد که پس از افت درآمد یوتیوب، ایده کوچ به پلتفرمهای داخلی دوباره مطرح شود، اما این مسیر با محدودیتها و چالشهای جدی مواجه است. هر چند پلتفرمهای داخلی مزایایی همچون دسترسی بدون فیلتر، اینترنت ارزانتر برای کاربران، حمایتهای مقطعی یا قراردادی و تمرکز بر بازار فارسیزبان را دارند، اما این مزایا برای اقتصاد پایدار محتوا کافی نیست. به گفته کارشناسان، کوچ کامل به پلتفرم داخلی برای تولیدکنندگان حرفهای معمولا به کوچکشدن بازار، کاهش درآمد و از دست دادن استقلال محتوایی منجر میشود.