از تعهد اخلاقی تا ضرورت راهبردی

 در سال‌های اخیر، مفهوم مسوولیت اجتماعی با تاکید بر تعهدات اخلاقی و کلی، به سمت «پاسخگویی اجتماعی» تکامل یافته است که بر توانایی سازمان در پاسخ به فشارها و انتظارات جامعه با سازوکارها و روش‌های عملیاتی مشخص تاکید دارد. این تحول، پاسخگویی اجتماعی را از یک توصیه اخلاقی به یک ضرورت راهبردی و عملیاتی برای بقا و رشد سازمان‌ها تبدیل کرده است.

اهمیت پاسخگویی اجتماعی برای سازمان‌ها چندبعدی و عمیق است. این رویکرد به عنوان مکانیسمی برای مدیریت انتظارات ذی‌نفعان فراتر از اهداف مالی، مقبولیت و جایگاه سازمان را در جامعه ارتقا می‌بخشد. این مقبولیت اجتماعی، دستاوردهای اقتصادی و غیراقتصادی ارزشمندی برای سازمان به ارمغان می‌آورد. از منظر راهبردی، پاسخگویی اجتماعی سازمان‌ها را قادر می‌سازد با ایجاد دسترسی بهتر به منابع ارزشمند، جذب نیروی انسانی باکیفیت و افزایش ارزش ادراک شده برای مشتری، مزیت رقابتی خود را تقویت کرده و در نهایت عملکرد مالی خود را بهبود بخشند. مطالعات متعددی نیز ارتباط مثبت بین پاسخگویی اجتماعی و عملکرد مالی شرکت‌ها را تایید کرده‌اند.

 ضرورت پاسخگویی اجتماعی در سازمان

ضرورت توجه به پاسخگویی اجتماعی، ریشه در تغییر پارادایم حاکم بر کسب‌وکار دارد. با وجود دیدگاه‌های محدودکننده‌ای مانند فریدمن، بیداری جدیدی در جهت پذیرش مسوولیت گسترده‌تر شرکت‌ها شکل گرفته است. سازمان‌های پیشرو دریافتند که در عین بهره‌مندی از سرمایه‌های زیستی، اجتماعی و علمی جامعه، باید مسوولیت اجتماعی و رعایت حقوق شهروندان را در برنامه‌های راهبردی خود بگنجانند، چرا که امروزه رعایت این مسوولیت، عاملی برای کسب مزیت رقابتی قلمداد می‌شود.

این ضرورت تنها محدود به بخش خصوصی نیست. حتی در حیطه خدمات عمومی مانند آب، بهداشت و سلامت، سرمایه‌گذاری روی سازوکارهای پاسخگویی اجتماعی غیر متمرکز و غیر بوروکراتیک، برای بهبود ارائه خدمات و دسترسی گروه‌های محروم، حیاتی تشخیص داده شده است. به طور مشابه، استانداردهای بین‌المللی مانند SA۸۰۰۰ با الزام به رعایت حقوق کار و شرایط انسانی، چارچوبی عملی برای پاسخگویی اجتماعی در زنجیره تامین ایجاد کرده و همسویی با اهداف توسعه پایدار (SDGs) را تسهیل می‌کنند.

در نهایت، پاسخگویی اجتماعی با ارائه سازوکارها و شیوه‌های مشخص، امکان ارزیابی و ممیزی میزان تحقق اهداف اجتماعی سازمان را فراهم می‌کند. این عملیاتی بودن امکان می‌دهد سازمان‌ها و جامعه به وضوح دریابند که پاسخگویی اجتماعی تا چه حد در رفع مسائل اجتماعی موفق بوده و الگوهای موفق را شناسایی کنند. بنابراین، پاسخگویی اجتماعی نه یک هزینه، بلکه یک سرمایه‌گذاری هوشمندانه برای ایجاد اعتماد، تقویت مشروعیت، کاهش ریسک‌های غیرمالی و در نهایت تضمین پایداری و موفقیت بلندمدت سازمان در اکوسیستم پیچیده امروز است.

 مفهوم پاسخگویی اجتماعی

پاسخگویی اجتماعی به عنوان مفهومی تکامل‌یافته از مسوولیت اجتماعی، از نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه جدی صاحب‌نظران قرار گرفته است. درک این مفهوم مستلزم فهم دقیق مسوولیت‌پذیری اجتماعی است که به عنوان «ملاحظه و پاسخگویی شرکت به مسائلی فراتر از الزامات اقتصادی و فنی، به گونه‌ای که مزیت اجتماعی را در کنار عملکرد اقتصادی به همراه آورد» تعریف می‌شود. باور به مسوولیت اجتماعی، سنگ بنای مدیریت مسائل عمومی محسوب می‌شود.

پاسخگویی اجتماعی گامی فراتر از مسوولیت‌پذیری اجتماعی برداشته و به گفته «مورفی»، مفهومی مردم‌پسند، صحیح‌تر و مثبت‌تر است. سازمان‌هایی که نگران نقش خود در جامعه هستند، بر اساس مسوولیت‌های خویش، پاسخگویی اجتماعی مناسبی دارند. در این رویکرد، سازمان‌ها همچون شرکایی در کنار دیگر نهادهای جامعه، برای حل مشکلات و ارتقای رفاه و کیفیت زندگی اجتماعی، با در نظر گرفتن نیازهای تمام ذی‌نفعان تلاش می‌کنند. به بیان دیگر، پاسخگویی اجتماعی عبارت است از ظرفیت و توانایی سازمان برای پذیرش شرایط تغییر اجتماعی، که در آن هدف‌های اجتماعی در کنار هدف‌های اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار می‌شوند.

تعاریف مختلفی از این مفهوم ارائه شده است. به زعم برخی از پژوهشگران این مفهوم یک وظیفه مدیریتی شامل تصمیماتی است که سازمان را از منظر اجتماعی پاسخگو می‌سازد. پژوهشگری دیگر، آن را هر سازوکاری می‌داند که نهادهای قدرتمند را وادار به واکنش در مقابل جمعیت خاصی می‌کند. بانک جهانی نیز آن را مجموعه اقدامات و راهبردهایی تعریف می‌کند که شهروندان برای جوابگو نگه‌داشتن دولت به کار می‌گیرند.

 با توجه به آنچه گفته شد و در راستای ارتقای رویکرد پاسخگویی اجتماعی در سازمان‌ها پیشنهادهای زیر ارائه می‌شود:

   پیشنهادهایی برای سازمان‌ها و مدیران

ادغام راهبردی: پاسخگویی اجتماعی باید به‌عنوان یک مولفه اصلی در فرآیندهای برنامه‌ریزی راهبردی، حکمرانی شرکتی و مدیریت ریسک سازمان‌ها ادغام شود.

ایجاد سازوکارهای عملیاتی: سازمان‌ها با ایجاد دفاتر یا کمیته‌های پاسخگویی اجتماعی، طراحی کانال‌های شفاف ارتباط با ذی‌نفعان و اجرای سیستم‌های گزارش‌دهی مستمر (مانند گزارش‌های پایداری)، مفهوم را عملیاتی کنند.

آموزش و فرهنگ‌سازی: ترویج فرهنگ پاسخگویی اجتماعی نیازمند برنامه‌های آموزشی مداوم برای همه سطوح کارکنان، به‌ویژه مدیران ارشد و اعضای هیات‌مدیره است.

   پیشنهادهایی برای سیاستگذاران و نهادهای حکمرانی

تدوین چارچوب‌های تشویقی: دولت می‌تواند با ارائه مشوق‌های مالیاتی، اعطای امتیاز در مناقصات دولتی و طراحی نظام رتبه‌بندی سازمان‌های پاسخگو، بستر قانونی و انگیزشی برای گسترش این مفهوم فراهم کند.

تقویت نهادهای نظارتی جامعه‌محور: حمایت از شکل‌گیری و تقویت نهادهای مدنی، انجمن‌های تخصصی و رسانه‌ها.