پیشرفت یا تخریب؟

آمارها نشان می‌دهد از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۵ مجموع ارزش حق پخش ورزشی تلویزیونی در آمریکا حدود ۱۲۲ درصد جهش کرده و از ۱۳.۸میلیارد دلار به بیش از ۳۰‌میلیارد دلار رسیده است؛ درحالی‌که درآمد کل صنعت تلویزیون شامل کابلی و عمومی در همین دوره تنها ۲۴ درصد بالا رفته است. این اختلاف فاحش، شبکه‌ها را به این ‌فکر انداخته که حفظ قراردادهای بزرگ ورزشی بیش از هر زمان دیگری پرهزینه و پرریسک شده است.

در اروپا نیز چشم‌انداز مشابهی دیده می‌شود. لیگ‌های بزرگ فوتبال و برگزارکنندگان رقابت‌های قاره‌ای به‌خصوص کنفدراسیونی چون یوفا، امیدوارند چرخه جدید حقوق رسانه‌ای بین سال‌های ۲۰۲۷ تا ۲۰۳۳ درآمدی حدود ۴.۳میلیارد پوند در سال ایجاد کند؛ رقمی که شاید در ظاهر جالب به نظر برسد اما تنها ۱۰ درصد بالاتر از قرارداد فعلی است و همین نشان می‌دهد بازار به نقطه اشباع نزدیک شده. فشار تورمی، رقابت پلتفرم‌های استریمینگ و تغییر الگوی مصرف محتوا به علت همه‌گیر شدن بستر‌های مختلف در بستر شبکه‌های مجازی همه باعث شده‌اند مدل سنتی «تلویزیون خطی + انحصار پخش» دیگر مزیت گذشته را نداشته باشد. در چنین شرایطی، باشگاه‌ها و لیگ‌ها برای حفظ رشد اقتصادی ناچارند به سمت رویکردهای تازه حرکت کنند. اقداماتی شامل تولید محتوای اختصاصی، فروش اشتراک مستقیم، تجربه‌های دیجیتال برای هواداران و استفاده از داده برای شخصی‌سازی خدمات.

این تغییر مسیر در بسیاری نقاط جهان آغاز شده و به‌تدریج نقش واسطه‌های سنتی را کم‌رنگ‌تر می‌کند. درست است که این پیشرفت علم باعث عوض شدن قاعده بازی و جا ماندن تلویزیون شده اما مثل گذشته، سهم ایران در این بازار جهانی تقریبا صفر است؛ چرا که پخش رقابت‌های خارجی عمدتا به‌صورت غیرقانونی تهیه می‌شود، هیچ‌گونه قرارداد رسمی شفافی بابت خرید یا فروش TV Right در تورنمنت‌های بین‌الملی به میزبانی کشورمان وجود ندارد و برای مسابقات داخلی نیز با وجود الزام قانونی مصوب مجلس، صداوسیما تاکنون حاضر نشده حتی یک ریال بابت حق پخش به لیگ یا باشگاه‌ها پرداخت کند. بنابر‌این صنعت ورزش ایران هنوز از بنیادی‌ترین منبع درآمد در جهان فوتبال بی‌بهره مانده است؛ چه برسد که نگران از بین رفتن توازن در کشورهای دیگر باشد!