در سایه عدمکفایت بیمه پایه در پوشش هزینههای درمانی، برخورداری از بیمه تکمیلی اهمیتی دوچندان یافته است. با این حال، اختلاف گاه و بیگاه تامیناجتماعی با شرکت تامینکننده پوشش تکمیلی بازنشستگان باعث شده است رفاه و سلامت این جمعیت چندمیلیون نفری تحتالشعاع قرار بگیرد و آنها را نگران کند.
این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
شبکههای اجتماعی از همان لحظه آغاز معاملات، حس و بوی پیشبینی را با خود دارند. تیتر اخبار صبحگاهی بازار همیشه نوید پیشبینی میدهد؛ تیترهایی که فریاد میزنند: «طلا تا دهمیلیون یا پانزدهمیلیون میرسد!» و در کانالهای تلگرامی، سیگنالها یکی پس از دیگری منتشر میشوند.
بازارهای مالی، بیش از هر عرصه دیگری، درگیر وسوسه دانستن آیندهاند. هر روز انبوهی از تحلیلگران، سیگنالفروشها و چهرههای رسانهای با اعتمادبهنفس اعلام میکنند که مسیر قیمتها را میدانند؛ که میتوانند از دل پیچیدگیها نظم بیرون بکشند و «نقطه ورود و خروج درست» را بیابند. این میل جمعی به پیشبینی، ریشه در روان انسان دارد، در ترسی که از ابهام، تصادف و نادانی درون ما میجوشد.
برندگان نوبل اقتصاد جوئل موکیر از آمریکا، فیلیپ آگیون اقتصاددان فرانسویزبان و استاد مدرسه اقتصاد لندن، و پیترهاویت اقتصاددان کانادایی و استاد دانشگاه براون آمریکا بودند. تحلیلگران تصور میکنند احتمالا امسال داوران جایزه نوبل، مختصات متفاوتی برای اعطای نشان نوبل به اقتصاددانان در نظر داشتهاند.
امروز جایزه نوبل اقتصاد به جوئل موکیر، فیلیپ آگیون و پیتر هاویت تعلق گرفت. این سه اقتصاددان به دلیل پژوهشهایشان در زمینه رشد اقتصادی، بهویژه مرتبط با فناوری مورد تقدیر قرار گرفتند. همه آنها مدتی در فهرست کوتاه نوبل بودهاند، بهویژه آگیون و هاویت که مدل آنها به بخشی از کتابهای درسی اقتصاد تبدیل شده است.
در میان برندگان امروز جایزه نوبل اقتصاد، نام جوئل موکیر، استاد دانشگاه نورثوسترن، بیش از هر کس دیگر میدرخشد؛ پژوهشگری که نامش با ایده «نقش محوری نوآوری در رشد اقتصادی مدرن» پیوندی جداییناپذیر دارد. این ایده همان بهبود تدریجی، مداوم و بیسابقه سطح زندگی آحاد اقتصادی است که نخست بریتانیا و سپس کشور به کشور، در چند قرن اخیر تجربه شده است.
در برخی سالها، داوران برای ارزیابی و برگزیدن جایزههای نوبل اقتصاد انتخابهای خوبی دارند؛ در سالهایی دیگر، انتخابی بد و گاهی، انتخابی واقعا درخشان. امسال از آن سالهای درخشان است.
نرخ رشد اقتصادی کشور بعد از چهارسالونیم منفی شد. بنا بر دادههای مرکز آمار ایران، نرخ رشد اقتصادی فصل نخست سال ۱۴۰۴، نسبت به فصل مشابه سال قبل، برابر با منفی ۰.۱درصد بوده است.
اقتصاد ایران به ماشینی فرسوده تبدیل شده است؛ ماشینی که زمانی نیروی محرکهاش درآمدهای نفتی بود و میتوانست با تکیه بر آن حرکت کند، اما اکنون دیگر این درآمدها توان پیشبردن آن را در مسافتهای طولانی ندارند.
این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث به فشار اقتصادی و سخت شدن شرایط زندگی بهویژه پس از جنگ میانجامد.
در سالهای اخیر، رشد اقتصادی منفی در ایران به یکی از مهمترین دغدغههای سیاستگذاران، فعالان اقتصادی و عموم مردم تبدیل شده است. تحلیلهای رایج، معمولا دو عامل اصلی را در صدر دلایل این رکود قرار میدهند: تحریمهای بینالمللی و کاهش صادرات نفت.
مساله حمایت برخی از کشورها از ایران در زمان تحریمها، همزمان با فعال شدن مکانیسم ماشه مطرح شد و از آنجا که چین و روسیه دو شریک استراتژیک ایران هستند، بسیاری توضیح دادند احتمالا حمایت این دو کشور از ایران، از جمله روزنههای گریز از تحریمهای جدید باشد. چین برای ایران شریکی استراتژیک است. برخی شرقگرایان این کشور را دوست دوران سخت میخوانند چراکه در دوران تحریمها و آن زمان که کسی مشتری نفت ایران نبود،آن را میخرید.
با فعال شدن اسنپبک، موضوع فراتر از بازگشت کاغذی تحریمها شد؛ پرسش اصلی این بود که کدام کشورها واقعا حاضرند تحریمهای بازگرداندهشده مطابق قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل را اجرا کنند. تجربه تاریخی نشان داده که همیشه فاصله قابلتوجهی بین متن قطعنامهها و اجرایی شدن تام آنها، بهویژه برای قدرتهای بزرگ وجود داشته است.
برای اینکه بدانیم چین و روسیه چرا و تا چه اندازه به تحریمها پایبند میمانند و اصلاً نفع و ضررشان در پایبندی یا عدم پایبندی چیست، باید ابتدا جایگاه دو طرف – خواه ایران و روسیه، خواه ایران و چین، خواه چین و فرانسه، یا آلمان و آمریکا – را در جامعه بینالملل بررسی کنیم. آیا این کشورها از قدرتهای صاحب قدرت، صاحب نفوذ، توسعهیافته یا درحالتوسعه به شمار میروند؟
فعالسازی مکانیسم اسنپبک در پایان سپتامبر ۲۰۲۵، بار دیگر اقتصاد ایران را وارد مرحلهای از تحریمهای گسترده و همهجانبه میکند؛ وضعیتی که پیشتر در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ تجربه شده بود و پیامدهای آن تا سالها بر ساختارهای اقتصادی و نهادی کشور باقی ماند.
دو سال از هفت اکتبر و آغاز جنگ در غزه میگذرد؛ حال دونالد ترامپ درکاخ سفید این بار به دنبال پایان دادن به یکی از پیچیدهترین مناقشات خاورمیانه است. ایده ترامپ پیشنهاد یک طرح صلح به اسرائیل و حماس بود.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، روز پنجشنبه گفت قصد دارد برای جشن گرفتن «پیروزی دیپلماتیک» حاصل از توافق آتشبس و آزادی گروگانها، پس از دو سال جنگ در غزه، به خاورمیانه سفر کند.
دونالد ترامپ همیشه باور داشت که «هنر معامله» میتواند هر مشکلی را حل کند. این باورِ محوری او هم در دنیای تجارت بود و هم در سیاست: اینکه هیچ بحرانی، هرچقدر هم پیچیده و بیپایان به نظر برسد، غیرقابل مذاکره نیست.
رئیسجمهوری خودرأی که معمولا تنها عمل میکند، این بار به دیگران گوش داد و ائتلافی ساخت که به آن نیاز داشت. پایان جنگ مثل بیدار شدن از یک کابوس است. میتوانستید این را در چهرههای رهایییافته مردم ببینید، وقتی در خیابانهای غزه میرقصیدند و از توافق آتشبس که پس از دو سال جنگ ویرانگر به نظر میرسد برقرار شده باشد، جشن میگرفتند.
هر جهش تورمی، پول کشور را کمارزش میکند و سیاستگذاران پولی ناگزیر میشوند راهکارهای گوناگونی برای حفظ ارزش پول درنظر بگیرند. سیاستگذاران گاه به این نتیجه میرسند که برای حفظ ارزش پول، صفرها را کم کنند.
حذف صفر از پول ملی یک اقدام اقتصاد، پولی و مالی است که معمولا در واکنش به تورم بالا یا ابرتورم توسط دولتها و بانکهای مرکزی انجام میشود و هدف آن سادهسازی مبادلات، بهبود کارکرد سیستم حسابداری و افزایش اعتماد عمومی به پول ملی است.
ایران از معدود کشورهایی است که نزدیک به پنج دهه با تورم مزمن زیست کرده است؛ مشکلی که اگر در بسیاری از کشورها حل نشده، دستکم، شدت و پایداری آن به این اندازه نیست.
تصور کنید که از فردا بهیکباره تصمیم بگیرید قد خود را به فوت اعلام کنید. یا سعی کنید مسافت منزل تا محل کار را بر اساس میلیمتر بگویید. یا بخواهید وزنتان را با پوند بسنجید.
طلوع آفتاب روز جمعه در سرزمینهای اشغالی فلسطین برای بسیاری،آغاز یک روز به یاد ماندنی بود؛ حماس و اسرائیل با طرح صلح دونالد ترامپ موافقت و اعلام آتشبس کردند تا جنگ دوساله غزه، پایان یابد.
آتشبسی که در اکتبر ۲۰۲۵ اعلام شد، در ظاهر نقطهعطفی برای پایان دادن به دو سال فرسایش نظامی و انسانی است؛ اما در سنجش امکان اجرا، بیش از آنکه امید ببخشد، پرسش میآفریند. بر اساس گزارشهای رسمی، فاز نخست توافق شامل توقف درگیریها، آزادی گروگانها و تبادل زندانیان، و جابهجایی نیروهای اسرائیلی از بخشهایی از غزه است؛ (Al Jazeera)جزئیاتی که در صورت اجرای راستیآزماییشده، میتواند هزینههای انسانی و اقتصادی جنگ را در کوتاهمدت کاهش دهد. اما در لایه سیاسی توافق یعنی ضمانت اجرا، سازوکار نظارت و نسبت آن با پروندههای تعلیقشدهای چون حکمرانی، بازسازی و آینده ساختار امنیتی آتشبس از «اعلان» به «امتحان» بدل میشود.
شامگاه چهارشنبه هشتم اکتبر، دونالد ترامپ رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا با انتشار پستی در شبکه اجتماعی «سوشال تروث» از پذیرش مرحله نخست آتشبس میان جنبش اسلامی حماس و اسرائیل خبر داد.
در جهان امروز، قدرت تنها با معیارهای سنتی مانند توان نظامی یا حجم اقتصاد سنجیده نمیشود. آنچه یک کشور را به بازیگری موثر در عرصه جهانی تبدیل میکند، شبکهای از متحدان و شرکای استراتژیک است که همچون زنجیر به هم پیوند خوردهاند. در فضای بینالملل که نهاد مرکزی برای تضمین امنیت وجود ندارد،
در چند سال اخیر عربستان سعودی با سرمایهگذاریهای چندمیلیارددلاری مسیر پرشتابی را در صنعت بازیهای ویدئویی طی کرده و به یکی از بازیگران اصلی جهانی در این عرصه تبدیل شده است. تازهترین و پرحاشیهترین اقدام این کشور خرید ۵۵میلیارددلاری شرکت آمریکایی الکترونیک آرتز توسط صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان و مشارکت Affinity Partners جارد کوشنر و Silver Lake Capital است؛ معاملهای که نهتنها اقتصاد بازیهای ویدئویی بلکه موازنه قدرت سیاسی و فرهنگی بین آمریکا و عربستان را تحتتاثیر قرار داده است. این خرید دسترسی سعودیها به فرنچایزهای مشهور الکترونیک آرتز مانند Madden، EA FC The Sims و Battlefield را ممکن کرده است و حضور آنها را در قلب ورزشهای الکترونیک تثبیت میکند.
الکترونیک آرتز این هفته با خبر انعقاد توافقی ۵۵میلیارددلاری برای خصوصیسازی شرکت، تیتر اخبار شد. سرمایهگذارانی مانند صندوق سرمایهگذاری خصوصی سیلور لیک، موسسه سرمایهگذاری افینیتی پارتنرز و صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان سعودی میتوانند شکل و مسیر الکترونیک آرتز را در سالهای آینده بهطور چشمگیری تغییر دهند.
خرید ۵۵میلیارد دلاری الکترونیک آرتز (EA) توسط صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان (PIF)، همراه با Affinity Partners جارد کوشنر و Silver Lake Capital مورد توجه تحلیلگران ارشد کسبوکار و بزرگان صنعت بازی قرار گرفته است.